برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دختر افغان pdf از فاطمه سادات مظفری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فاطمه سادات مظفری مـیباشـد

موضوع رمان: عاشقانه

خلاصه رمان دختر افغان

من دختری از خاک افغان و تـو پسری از تبار آریایی چگونه در

مسیر قلبم ایستادی؟ چه شـد که عاشق و شیـدایت شـدم؟!

قلب هایمان نزدیک و دست هایمان سرد و دور است زمـینیان به عشق من و تـو حسادت

خـواهند کرد زهر تلخ حسد خـود را به عشق پاک من و تـو ریختند از من دور مـیشوی و

من در اسارت دشمن کـاری ز دستم بر نمـی آیـد تپش های قلبت را ز من دریغ مکن

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان برگ ریزان دلم

قسمت اول رمان دختر افغان

چشم هام رو باز کردم

یک روز پر دردسر دیگـه؛همه مشکـالتم تـو یه ان یادم اومد

من دختری افغانی هستم،به کشورم و خـودم افتخار مـی کنم؛

از اصلیتم هم خجالت نمـی کشم مـگـه ادما از کشورو

اصلیت خـودشون خجالت مـی کشن؟

از جام پاشـدم و رخت خـوابم رو جمع کردم

اسمم فرشتـه،فامـیلم نیازی؛تـو یه خانواده متـوسط به دنیا اومدم

پدر مادرم اهل کـابل هستن من تـو ایران به دنیا اومدم ۱٨سالمه

چشم های درشت و کشیـده مشکی،ابروهای کمانی باریک

،مژه های فرو بلند،بینی و لب و دهن معمولی

ترکیبی از چهره بابا و مامانم؛خـونوادم۶نفر هستن

پدرو مادرم ۳تا داداش که اول به دنیا اومدن منم تـه تقاری ام

بابا با مجوزی که به سختی گرفت یه تـولیـدی خیاطی داره

مامانم خانه داره،سوادش فوق دیپلم تجربی،بابا هم دیپلم

انسانی

از اتاقم اومدم بیرون؛مامان و بابا یه اتاق داشتن،مهدی و محسن هم یه اتاق؛برادرام

محمد هم ازدواج کرده؛برادر بزرگترم از آشپزخـونه صدای تق و تـوق مـیومد مامانه حتما

بلند سالم کردم

مامان خندیـدو گفتسالاااام!مادرم برتـو مبارک بادا؛روز مـیالد گل عاطفه ها

رفتم تـو تـوالت و بعد انجام عملیات تـو روشوی..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان