برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان دو تا فنجون دست نخـورده pdf از نسرین جمال پور با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نسرین جمال پور مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان دو تا فنجون دست نخـورده

نگـاه دختری مظلوم با گذشتـه ای تلخ

گذشتـه ای که دست از سر آینده اش بر نمـی دارد

نگـاه ومهزیار دوعاشق ودلداده که قرار است باهم پیمان ازدواج ببندند

روز عقد نگـاه پیام تـهدیـد آمـیزی دریافت مـی کند از کسی که

ردی در گذشتـه دارد چیزی که مهزیار از آن بی‌خبر است و اگر فاش شود

رمان پیشنهادی:دانلود رمان شب نما نسرین جمال پور

قسمت اول رمان دو تا فنجون دست نخـورده

همنطورکه زنجیرقلادش دست مشت رمضون بود

خـودشوبهم رسوندوجلوی پام نشست

بادیـدنش خـوشحال شـدم ورو دو زانو نشستم

دستکشموازدستم بیرون آوردم ودستی تـوموهای
پرپشت پشمالوش کشیـدم وبهمشون ریختم..

سگدکوچلوی پشمالوم دمشوبرام تکون مـی داد

سرموبلندکردموبه مشت رمضون نگـاه کردم

پیرمردمهربونی که سالهابود باغبون خـونمون بودومن

عین پدر دوستش داشتم.بااین مشت رمضون

خـودش بچه داشت اماشـدت علاقش بین من

وبچهاشویکی مـی دونست ومن همـیشـه

این علاقه روبه خـوبی حس مـی کردم.

بلندشـدموروبه روش قرارگرفتم وبالبخندی که همـیشـه

مهمون لبام بود گفتم.سلام بابا باغبون

خـوب هستی شما؟!)اشاره به هاپی کردموادامه دادم..

مشتی هاپی که اذیت نمـی کنه؟!

اگـه اذیت مـی کنه ببرمشمشت رمضون باخنده که

ردیف جلوی دندونای مصنویشومشخص مـی کردگفت.ن دخترقشنگم

اذیت چرا اتفاقاداشت غذاشومـی خـورد انگـارفهمـیـد

شمایـد باصدای قدماتـون خـودشوبه شمارسوند

_ممنون که ازش مراقبت مـی کنی مشتی

وبعدرو به هاپی گفتم هاپی نشنوم رفتی تـوخـونه مـیـدونی که عزیز کفری مـیشـه ازدستتا

مشت رمضون خم شـدوگفت؛برو به امان

خدادخترم نمـیزارم بره تـوخـونه .برو خداپشت وپناهت

ازمشتی خداحافظی کردموسمت پارکینگ رفتم.

باتابش کم نورآفتاب روماشین قرمز رنگم

باعث شـده بود برق خاصی پیـداکنه واز دور برق بزنه

به سرعت خـودمو به جنسیس کوپه ی عروسکم رسوندمودستی

روی بدنش کشیـدم.. ماهی مـیشـدخریـده بودمش

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان