برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان گل سنگ pdf از شیرین سمـیعی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان شبرین سمـیعی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان گل سنگ

آن روز بایـد با بیمار جدیـدی رو به رو مـی شـد.آقا فرخ.پس از مطالعه پرونده زنگ زد و

از بانو خـواهش کرد بیمار را پیش او بیاورند.پسر جوانی وارد شـد.بیش از بیست سال نداشت.

موهای بلند طلایی،کفش پاشنه بلند زنانه،کیف زنانه و چیز مضحک تر از همه

سینه بند زنانه ای بود که روی بلوزش بستـه شـده بود و داخل آن دو تـوپ پلاستیکی راه راه گذاشتـه بود…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان حاملگی اجباری

قسمت اول رمان گل سنگ

سالم اقای…بانو وسط حرف دکتر دویـد و گفت:دوشیزیه فرح را

به شما معرفی مـی کنم.ایشان چند روزی است اینجا

امده اند و مهمان ما هستند.

فرح با صدای ریز زنانه گفت:سالم،وای خدای من تـو دکتر،

تـو که شبیه دوست پسر سابق منی،راننده تاکسی بود،وای

که چقدر ناز بود.تـو با من دوست مـی شی؟چقدر سر ووضعم

ناجوره بایـد بروم اتاقم موهایم را شانه کنم.

دکتر جوان چند ماه پس از پایان تحصیالت در رشتـه روانپزشکی

از انگلیس بر گشتـه بود. پس از دوندگی های زیاد

تـوانستـه بود در آسایشگـاهی قدیمـی کـاری برای خـود پیـدا کند.با

اینکه آسایشگـاه تا محل سکونتش خیلی فاصله داشت

و رفت و آمد بسیار مشکل بود ولی آرزو داشت زیر دس

پرفسور ارشادِ معروف کـار کند و تجربه به دست بیاورد.

چند روز نخست به دیـدار از آسایشگـاه و بررسی پرونده بیماران

گذشتـه بود. دکتر عاشق کـارش بود و تازه نفس و

مشتاق با بیماران مالقات مـی کرد. سر پرستار بخش بانو

خانم خیلی محب مـی کرد و صادقانه تمام تجربیات و

اطالعاتش را در اختیار دکتر تازه کـار مـی گذاشت. از روزی

که پرفسور ارشاد مدیریت این آسایشگـاه را قبول کرده

بود بانو خانم همراه و دست ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان