دانلود رمان طلوع نزدیک است بدون سانسور pdf بدون سانسور
دانلود رمان طلوع نزدیک است از دل آرا دشت بهشت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
طلوع تازه داره تو زندگیش جوونی کردنو تجربه میکنه که خدا سخت ترین امتحانشو براش در نظر میگیره. مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیه که از دست سرنوشت براش میباره و در عجیبترین زمان و مکان زندگیش گره میخوره به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مونده و راهی که سراشیبیش تنده…
خلاصه رمان طلوع نزدیک است
پاهایم را کمی بلند می کنم و پتو را زیر پاهایم می برم. نمی دانم هوای اتاق سرد است یا هوای دلم! دکمه های سرآستینش را می بندد و یقه ی پیراهن سفیدش را مرتب می کند. اتو کشیده و با وقار! توی آینه اتاق خم می شود و موهایش را مرتب می کند. نگاهمان به هم برخورد می کند. رد بخیه گوشه ی ابروی راستش به چشم
می خورد و نگاهش به قول معروف سگ دارد. به نگاه کردنم ادامه می دهم. نگاه برمی دارد. اخم می کند… مثل همیشه. -فربد میرسونتت.
دستم را بالا می آورم و گردنبندم را لمس می کند. بار چندم بود؟ با امروز دوازدهم. سر جمع چهار ماه… سه هفته از هر یک ماه و هفته ای یک روز ! و فربد همه اینها را می داند! کتش را از روی صندلی برمی دارد. گلویم را صاف می کنم. -آقای محبی؟ مکث می کند اما به سمتم برنمی گردد. با تاخیر می گویم: -دانشگاه یه اردوی زیارتی به مشهد گذاشته… نمی گذارد حرفم را تمام کند. -به فربد بگو هرچقدر لازم داشتی بهت میده. و “خداحافظ”ی زیر لب می گوید و به سمت در می رود و خارج میشود…