دانلود رمان کی گفته من شیطونم از SHADI_73 نگارش قوی pdf رایگان بدون سانسور
دانلود رمان کی گفته من شیطونم از SHADI_73 با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
موضوع رمان :
همون طور که از اسمش معلومه درباره یک دختره خیلی شیطونه که عاشق پسر عموش میشه که استاد یکی از درسای دانشگاشه و…
خلاصه رمان کی گفته من شیطونم
وقتی رسیدیم در ماشین رو محکم بستم پیاده شدم… آروم شنیدم که میگفت: – دختر ی دیوانه زد در عزیز رو شکست… خنده ام گرفت راست میگفت تمام عصبانیتم رو سر در بیچاره در آوردم… صبری خانم تو اشپزخونه داشت شام رو آماده می کرد…. – سلام. برگشت چشم های اونم قرمز بود معلوم بود گریه کرده – سلام دخترم به سلامتی مامان و بابا رفتن… -اره صبری خانم. – باشه بیاید شام رو آماده کردم. -شما بخورید من کارم طول میکشه. – پس به آقا میگم منتظر بمونه تا شما هم بیاید… رفتم وضو گرفتم بعدش رفتم تو اتاق لباس هامو عوض کردم… بعد از مریضی بابا تصمیم گرفته بودم که همه ی
نماز هامو بخونم تا خدا بیشتر بهم کمک کنه… یک هفته از رفتن مامان و بابا میگذشت دیگه کم کم داشتم به نبودنشون عادت می کردم… همین که از مامان میشنیدم بابا حالش داره بهتر میشه برام کافی بود… داشتم جزو هامو نگاه می کردم که گوشیم زنگ خورد… شماره اش نا آشنا بود… – بله؟ – سلام خانم خوش اخلاق. – شما؟ – دستت درد نکنه دیگه من رو نمیشناسی ده روز پیش زنگ زدم یادت نمیاد؟؟؟ اهان این همون پسر منگولست که زنگ زد من رو بیدار کرد نصفه شب… – کارتون رو بگید؟ – وای باز که تو خشن حرف زدی؟ – آقای محترم زنگ زدی به من میگی تو خشنی… خدا همه ی عریض
های اسلام رو شفا بده… تلفن رو قطع کردم… دوباره زنگ زد… اه اگه گذاشت درس بخونم الان فردا آرمان پدر من رو در میاره… جواب دادم… – آقا لطفا مزاحم نشو من درس دارم… – ای جونم داشتی درس میخوندی… خوب کی قرار بذاریم همو بینیم… -چی داری برای خودت قرار میذاری منم اصلا شما رو نمیشناسم چه برسه به این که بخوایم قرار بذارم اگه یک بار دیگه مزاحم بشی من میدونم و تو… قطع کردم گوشیم رو هم گذاشتم سر سایلنت… صدای ترمز ماشین آرمان اومد… وای عزائیل اومد… کم کم داشتم بهش یه حسی پیدا می کردم… نمیدونم چه حسی بود ولی خدا کنه حس عاشق شدن نباشه…